درماندگی آموخته شده مفهومی روانشناختی است که درک آن میتواند مرتبط با شرایط روحی است. این مفهوم برای اولین بار توسط روانشناسان مارتین سلیگمن و استیون مایر معرفی شد و بر این فرض استوار است که افراد در واکنش به تجربیات مکرر شکست یا عدم کنترل، ممکن است احساس بی قدرتی و ناتوانی در تغییر شرایط پیدا کنند. در این حالت، درماندگی آموخته شده میتواند به ویژگیهای شخصیتی و نگرشهای منفی منجر شود که تلاشهای فرد را برای تغییر و پیشرفت محدود میکند. این مقاله به بررسی چگونگی پیدایش، اثرات و راههای مقابله با درماندگی آموخته شده میپردازد. به کمک این مفهوم، میتوان به افراد کمک کرد تا از چرخه ناسالم افکار منفی و ناتوانی در مواجهه با چالشها بیرون بیایند و به سوی زندگی مثبت تر و کارآمدتر حرکت کنند. در بخشهای بعدی به جزئیات بیشتری در مورد چگونگی شکلگیری درماندگی آموخته شده، اثرات آن بر زندگی افراد، و راهکارهای عملی برای مقابله با این پدیده خواهیم پرداخت (اگر به این موضوع علاقه دارید، می توانید مقاله نقاط قوت شخصی چه تاثیری بر سلامت روان دارد؟ را مطالعه کنید).
پیدایش و مکانیسم درماندگی آموخته شده
درماندگی آموخته شده زمانی رخ میدهد که فرد در طول زمان به این نتیجه میرسد که هیچکدام از اقداماتش نمیتواند شرایط ناخوشایند را تغییر دهد. این وضعیت میتواند ناشی از تجربیات کودکی، مانند مواجهه با شرایط سلب کنترل یا مواجهه با برخوردهای منفی متعدد، باشد. همچنین، درماندگی آموخته شده میتواند بر اساس یک الگوی رفتاری نهادینه شود که فرد دیگر به تلاش برای تغییر نمیپردازد، زیرا معتقد است هرگونه اقدامی بیفایده است. ویکی پدیا انگلیسی در مورد درماندگی آموخته شده می گوید:
Learned helplessness theory is the view that clinical depression and related mental illnesses may result from a real or perceived absence of control over the outcome of a situation
نظریه درماندگی آموخته شده به این دیدگاه می پردازد که افسردگی بالینی و بیماری های روانی ناشی از عدم کنترل واقعی یا درک شده بر نتیجه یک موقعیت است.
اثرات درماندگی آموخته شده بر فرد
اثرات درماندگی آموخته شده میتواند به شدت بر زندگی فرد تأثیر بگذارد. افراد مبتلا به این وضع ممکن است دچار کاهش انگیزه، اعتماد به نفس پایین و حتی افسردگی شوند. همچنین، درماندگی آموخته شده میتواند بر عملکرد تحصیلی، شغلی و اجتماعی فرد تأثیر منفی بگذارد. احساس ناتوانی مداوم باعث میشود که فرد از فرصتهای رشد و پیشرفت کنارهگیری کند و خود را در یک چرخه بازخورد منفی بیابد.
راهکارهای مقابله با درماندگی آموخته شده
برای مقابله با درماندگی آموخته شده، استفاده از راهکارهای عملی و روانشناختی میتواند به افراد کمک کند تا از این وضعیت رهایی یابند و مسیر زندگیشان را تغییر دهند. در این بخش، به معرفی چند روش مؤثر برای غلبه بر این حالت میپردازیم.
- درمان شناختی-رفتاری (CBT) :درمان شناختی-رفتاری یکی از موثرترین رویکردها برای کمک به افراد در تغییر الگوهای فکری منفی است. CBT به افراد کمک میکند تا افکار و باورهای ناکارآمد را شناسایی کرده و با جایگزینی آنها با افکار مثبت تر و واقع بینانه تر، به تغییر رفتار و احساسات خود بپردازند. این فرآیند میتواند انگیزه فرد را برای اقدام و تلاش مجدد افزایش دهد.
- تقویت مهارتهای خودباوری : یکی دیگر از راههای مقابله با درماندگی آموخته شده، تقویت باور فرد به تواناییهای خود است. افراد میتوانند با بازنگری دستاوردهای گذشته و مرور موفقیت های کوچک و بزرگ خود، باور به قابلیتهای خویش را تقویت کنند. تدوین اهداف کوچک و قابل دسترس و دستیابی به آنها نیز میتواند در افزایش اعتماد به نفس مؤثر باشد.
- آموزش و تمرین مهارتهای حل مسئله :تأکید بر یادگیری و تمرین مهارتهای حل مسئله، میتواند به افراد کمک کند تا احساس توانمندی بیشتری در مواجهه با چالشهای زندگی داشته باشند. آموزش تکنیکهای مدیریت استرس، تفکر انتقادی و استراتژیهای تصمیم گیری نیز به فرد کمک میکند تا در شرایط پیچیده بهتر عمل کند.
- حمایت اجتماعی و مشاوره : جستجوی حمایت از دوستان، خانواده یا مشاوران میتواند به فرد کمک کند تا با راهنمایی و تشویق، مسیر بهبود و توانمند سازی را طی کند. شنیدن تجربیات مشابه دیگران و استفاده از تجارب مثبت میتواند انگیزه و امید به تغییر را افزایش دهد.
راهکارهای درمان درماندگی آموخته شده | |
درمان شناختی رفتاری | تقویت مهارت های خودباوری |
آموزش و تمرین مهارت های حل مسئله | حمایت اجتماعی و مشاوره |
سخن پایانی
درماندگی آموخته شده پدیدهای است که میتواند تاثیرات منفی عمیقی بر زندگی و روان افراد بگذارد. درک و شناسایی این حالت اولین گام به سوی بهبود و تغییر است. با استفاده از راهکارهای معرفی شده میتوان قدمهای موثری در جهت مقابله با درماندگی آموخته شده برداشت و به سوی زندگی با کیفیت تر و موفقتر حرکت کرد. ابزارهایی مانند مشاوره و حمایت روانشناختی نقش مهمی در این فرایند ایفا میکنند، و امید به بهبود را برای افراد بازمانده از این وضعیت به ارمغان میآورند.
ارسال پاسخ